علینقی عالیخانی، در خمسه که منطقهای بین زنجان و قزوین است، در یک دهکده بنام میموندره، در یکم بهمن ۱۳۰۷ متولد و در ۴ تیر ۱۳۹۸ درگذشته است. پس از پایان تحصیلات در دبیرستان البرز، وارد دانشگاه تهران شد و در رشته علوم سیاسی فارغالتحصیل و پس از آن راهی فرانسه شد و در دانشگاه پاریس، ابتدا در رشته حقوق بینالملل عمومی به اخذ دیپلم مطالعات عالی و سپس در رشته اقتصاد به اخذ دکترای دولتی اقتصاد نائل شد. در سال ۱۳۳۶ به ایران بازگشت و مدتی در نخستوزیری و سپس شرکت ملی نفت ایران به کار مشغول بود و به موازات آن مشاور اتاق بازرگانی تهران شد. در بهمن ۱۳۴۱ وزیر اقتصاد شد و تا مرداد ۱۳۴۸ در این سمت ماند. از ۱۳۴۸ تا ۱۳۵۰ رئیس دانشگاه تهران بود. از آن پس از فعالیتهای دولتی کناره گرفت و در بخش خصوصی به فعالیت پرداخت. وی یکی از نخستین فنسالارانی بود که در سالهای آغازین دهه ۱۳۴۰ هنگامی که وارد کابینه دولت شد، در دهه بعد به عنوان یکی از کارآمدترین تشکیلات کارشناسی در جهان شناخته شد.
در دوران تصدی وزارت اقتصاد توسط عالیخانی، طی دورهای دهساله تا سال ۱۳۵۲، اقتصاد ایران متوسط رشد اقتصادی سالانه ۱۱.۵ درصدی و متوسط نرخ تورم سالانه ۲.۶ درصدی را تجربه کرد. به همین دلیل، این دوره را دوران طلایی اقتصاد ایران مینامند. همچنین نرخ دلار آمریکا که از سال ۱۳۳۲ در قیمت ۸۰ ریال ثابت مانده بود، در دوران وزارت عالیخانی بیش از ده درصد از ارزش خودش در برابر ریال از دست داد و به قیمت ۷۰ ریال رسید. نرخی که تا بهمن ۱۳۵۷ ثابت ماند
برخی علت موفقیتهای سریع او را این میدانند که اقتصاد ایران در مراحل اولیه رشد خود بوده و به همین جهت، موفقیتهای عالیخانی بزرگ به چشم میآید ولی در عین حال کمتر کسی است که انکار کند و نگوید او وزیری بزرگبین، دوراندیش، برنامهریز و قاطع، یک تکنوکرات واقعی و نمونه عالی یک اقتصاددان توسعهگرا بوده که بلد بود و مهم میدانست که با بخش خصوصی کار کند.
او وقتی که کارش را شروع کرد، مسلط به اقتصاد نظری بود ولی خیلی سریع، یاد گرفت که تئوریسین بودن در اقتصاد برای موفقیت کافی نیست و باید معمار هم بود.
کار او بخشنامه صادر کردن نبوده، چنانچه در کتاب خاطراتش نوشته، با تک تک بازرگانان جلسه میگذاشته و حرف میزده تا اهمیت هدفهای تازهاش در اقتصاد ایران را توضیح دهد و آنها را قانع به همکاری و همراهی کند. او در این مسیر موفق شد که اعتماد و اطمینان بازاریها را جلب کند و قدرت ریسکپذیری و نقشآفرینی آنها را تقویت کند.
ویژگی مهم دیگرش این بود که نه اهل پارتی بازی بود، نه اهل انحصار طلبی. مخالفتهای او با پیشنهادهای متنوع واسطهها، به ویژه اعضای خاندان سلطنتی مشهور است، همین مقاومت در واقع سپر حمایتی شد برای تولد و رشد یک بخش خصوصی قدرتمند در اقتصاد ایران.
در همان دوران وقتی عالیخانی قصد داشت به جای واردات اتومبیل باید در ایران اتومبیل تولید کرد، واسطهها گفتند رویاپردازی است ولی وزیر جوان شش ماه مهلت خواست و با تکیه بر تکنوکراتهایی چون رضا نیازمند، حرفش را ثابت کرد و صنعت خودروسازی ایران متحول شد.
رونق بخش صنعت و افزایش کارگران صنعتی نقش مهمی در تحول اجتماعی اقتصادی ایران ایفا میکند. دهقانان که پس از دوره رکود به شهرها مهاجرت کرده بودند٬ در پی اصلاحات اقتصادی٬ جذب بازار کار صنعت میشوند. جمعیت کشاورز بهتدریج به کارگر صنعتی تبدیل میشود.
از سوی دیگر، اقتصاد عرصه جولان و رونق کار صنعتگران نوظهور و طبقه کارآفرین میشود. این تحولات باعث میشود بازاریها، که بهطور سنتی نقش مهمی در اقتصاد ایران داشتند، به حاشیه رانده شوند و به طبقه محافظهکار و سنتی جامعه یعنی روحانیهایی نزدیک شوند که خود را همراه حکومت نمیدانند.
عالیخانی با کمک دولت وقت اتحاد جماهیر شوروی، سرمایهگذاری بزرگی در بخش صنایع سنگین میکند. قرارداد با شوروی، که با تایید محمدرضا شاه بسته شده است، باعث ایجاد بزرگترین بخشهای صنعتی کشور مانند ذوب آهن اصفهان٬ ماشینسازی اراک٬ تراکتورسازی تبریز و دهها مرکز صنعتی دیگر میشود. این ساختوسازها در میانه دهه ۱۳۴۰ رشد اقتصادی کشور را به ۱۵ درصد میرساند. ایران این دوره در رشد و توسعه صنعتی رقیب ژاپن است.
عالیخانی پس از یک دوره رشد و رونق در کار وزارتخانه، بهتدریج مورد بیمهری محمدرضا شاه قرار میگیرد. بنا بر روایت عالیخانی، کارشکنی بعضی افراد دولت که از رشد فعالیتهای او رضایت نداشتند و اختلافنظر میان او و شاه٬ بهتدریج او را از وزیر محبوب به دولتمرد مغضوب تبدیل میکند. عالیخانی چاره را در استعفا از دولت میبیند.
پس از استعفا، بهمدت دو سال ریاست دانشگاه تهران را بر عهده دارد و سپس، وارد فعالیتهای اقتصادی بخش خصوصی میشود. او در این حوزه نیز موفق است. اما در جریان انقلاب ۱۳۵۷، ناچار میشود به آمریکا مهاجرت کند. اموالش در ایران مصادره میشود و در سال ۱۳۹۸، در آمریکا دیده از جهان فرو میبندد.
کاور | عالیخانی، عالیجناب اقتصاد ایران در دهه چهل |
اسلاید ۱ | علینقی عالیخانی، در خمسه که منطقهای بین زنجان و قزوین است، در یک دهکده بنام میموندره، در یکم بهمن ۱۳۰۷ متولد و در ۴ تیر ۱۳۹۸ درگذشته است. پس از پایان تحصیلات در دبیرستان البرز، وارد دانشگاه تهران شد و در رشته علوم سیاسی فارغالتحصیل و پس از آن راهی فرانسه شد و در دانشگاه پاریس، ابتدا در رشته حقوق بینالملل عمومی به اخذ دیپلم مطالعات عالی و سپس در رشته اقتصاد به اخذ دکترای دولتی اقتصاد نائل شد. در سال ۱۳۳۶ به ایران بازگشت و مدتی در نخستوزیری و سپس شرکت ملی نفت ایران به کار مشغول بود و به موازات آن مشاور اتاق بازرگانی تهران شد. در بهمن ۱۳۴۱ وزیر اقتصاد شد و تا مرداد ۱۳۴۸ در این سمت ماند. از ۱۳۴۸ تا ۱۳۵۰ رئیس دانشگاه تهران بود. از آن پس از فعالیتهای دولتی کناره گرفت و در بخش خصوصی به فعالیت پرداخت. وی یکی از نخستین فنسالارانی بود که در سالهای آغازین دهه ۱۳۴۰ هنگامی که وارد کابینه دولت شد، در دهه بعد به عنوان یکی از کارآمدترین تشکیلات کارشناسی در جهان شناخته شد. |
اسلاید ۲ | در دوران تصدی وزارت اقتصاد توسط عالیخانی، طی دورهای دهساله تا سال ۱۳۵۲، اقتصاد ایران متوسط رشد اقتصادی سالانه ۱۱.۵ درصدی و متوسط نرخ تورم سالانه ۲.۶ درصدی را تجربه کرد. به همین دلیل، این دوره را دوران طلایی اقتصاد ایران مینامند. همچنین نرخ دلار آمریکا که از سال ۱۳۳۲ در قیمت ۸۰ ریال ثابت مانده بود، در دوران وزارت عالیخانی بیش از ده درصد از ارزش خودش در برابر ریال از دست داد و به قیمت ۷۰ ریال رسید. نرخی که تا بهمن ۱۳۵۷ ثابت ماند |
اسلاید ۳ | برخی علت موفقیتهای سریع او را این میدانند که اقتصاد ایران در مراحل اولیه رشد خود بوده و به همین جهت، موفقیتهای عالیخانی بزرگ به چشم میآید ولی در عین حال کمتر کسی است که انکار کند و نگوید او وزیری بزرگبین، دوراندیش، برنامهریز و قاطع، یک تکنوکرات واقعی و نمونه عالی یک اقتصاددان توسعهگرا بوده که بلد بود و مهم میدانست که با بخش خصوصی کار کند. او وقتی که کارش را شروع کرد، مسلط به اقتصاد نظری بود ولی خیلی سریع، یاد گرفت که تئوریسین بودن در اقتصاد برای موفقیت کافی نیست و باید معمار هم بود. |
اسلاید ۴ | کار او بخشنامه صادر کردن نبوده، چنانچه در کتاب خاطراتش نوشته، با تک تک بازرگانان جلسه میگذاشته و حرف میزده تا اهمیت هدفهای تازهاش در اقتصاد ایران را توضیح دهد و آنها را قانع به همکاری و همراهی کند. او در این مسیر موفق شد که اعتماد و اطمینان بازاریها را جلب کند و قدرت ریسکپذیری و نقشآفرینی آنها را تقویت کند. ویژگی مهم دیگرش این بود که نه اهل پارتی بازی بود، نه اهل انحصار طلبی. مخالفتهای او با پیشنهادهای متنوع واسطهها، به ویژه اعضای خاندان سلطنتی مشهور است، همین مقاومت در واقع سپر حمایتی شد برای تولد و رشد یک بخش خصوصی قدرتمند در اقتصاد ایران.
|
اسلاید ۵ | در همان دوران وقتی عالیخانی قصد داشت به جای واردات اتومبیل باید در ایران اتومبیل تولید کرد، واسطهها گفتند رویاپردازی است ولی وزیر جوان شش ماه مهلت خواست و با تکیه بر تکنوکراتهایی چون رضا نیازمند، حرفش را ثابت کرد و صنعت خودروسازی ایران متحول شد. |
اسلاید ۶ | رونق بخش صنعت و افزایش کارگران صنعتی نقش مهمی در تحول اجتماعی اقتصادی ایران ایفا میکند. دهقانان که پس از دوره رکود به شهرها مهاجرت کرده بودند٬ در پی اصلاحات اقتصادی٬ جذب بازار کار صنعت میشوند. جمعیت کشاورز بهتدریج به کارگر صنعتی تبدیل میشود.
از سوی دیگر، اقتصاد عرصه جولان و رونق کار صنعتگران نوظهور و طبقه کارآفرین میشود. این تحولات باعث میشود بازاریها، که بهطور سنتی نقش مهمی در اقتصاد ایران داشتند، به حاشیه رانده شوند و به طبقه محافظهکار و سنتی جامعه یعنی روحانیهایی نزدیک شوند که خود را همراه حکومت نمیدانند. |
اسلاید ۷ | عالیخانی با کمک دولت وقت اتحاد جماهیر شوروی، سرمایهگذاری بزرگی در بخش صنایع سنگین میکند. قرارداد با شوروی، که با تایید محمدرضا شاه بسته شده است، باعث ایجاد بزرگترین بخشهای صنعتی کشور مانند ذوب آهن اصفهان٬ ماشینسازی اراک٬ تراکتورسازی تبریز و دهها مرکز صنعتی دیگر میشود. این ساختوسازها در میانه دهه ۱۳۴۰ رشد اقتصادی کشور را به ۱۵ درصد میرساند. ایران این دوره در رشد و توسعه صنعتی رقیب ژاپن است. |
اسلاید ۸ | عالیخانی پس از یک دوره رشد و رونق در کار وزارتخانه، بهتدریج مورد بیمهری محمدرضا شاه قرار میگیرد. بنا بر روایت عالیخانی، کارشکنی بعضی افراد دولت که از رشد فعالیتهای او رضایت نداشتند و اختلافنظر میان او و شاه٬ بهتدریج او را از وزیر محبوب به دولتمرد مغضوب تبدیل میکند. عالیخانی چاره را در استعفا از دولت میبیند.
پس از استعفا، بهمدت دو سال ریاست دانشگاه تهران را بر عهده دارد و سپس، وارد فعالیتهای اقتصادی بخش خصوصی میشود. او در این حوزه نیز موفق است. اما در جریان انقلاب ۱۳۵۷، ناچار میشود به آمریکا مهاجرت کند. اموالش در ایران مصادره میشود و در سال ۱۳۹۸، در آمریکا دیده از جهان فرو میبندد. |