معرفی مدل 7C در بازاریابی

تصویری از بازاریابی

مدل 7C برای بهبود کسب‌وکارهای امروزی و به عنوان نسخه به‌ روزتری از مدل 4C در دهه 1990 توسط رابرت لاتربورنRobert F. Lauterborn) ) به دنیای بازاریابی معرفی شد. بسیاری از بازاریابان معتقدند 4P  و 4C دو روی یک سکه‌اند، چراکه 4Pاز زاویه دید فروشنده به کسب‌وکار نگاه می‌کند اما 4C از نگاه خریدار، کسب‌وکار را می‌بیند. مواردی که در مدل 4C به آن توجه شده است،شامل مواردی است که در ادامه به آن پرداخته‌ایم.

C اول: Customer (مشتری و خواسته‌هایش)

تصویری از مشتری

توجه به نیازها و خواسته‌های مشتری یکی از مهم‌ترین اصول ماندگاری یک کسب‌وکار است زیرا همه می‌دانیم بدون وجود مشتری چیزی از یک تجارت باقی نخواهد ماند. این مدل به جای تکیه بر کیفیت و ویژگی‌های محصول، بر شناخت فرضی و شفاف مخاطب تمرکز کرده است. کاری که در دنیای دیجیتال امروز برای بازاریابان بسیار ساده‌تر شده است. استفاده از نظرات و پیام‌های مشتریان (بازار هدف) کمک می‌کند از طریق بهبود تجربه مشتری، کسب‌وکارتان را نیز ارتقا دهید.

C دوم: Cost (هزینه)

از نظر لاتربورن، هزینه (Cost) چیزی فراتر از قیمت (Price) است. زیرا مشتری در هنگام خرید محصول علاوه‌ بر پرداخت قیمت محصول، هزینه‌های دیگری را هم متحمل می‌شود. هزینه‌هایی مثل صرف زمان، هزینه رفت‌وآمد، نگرانی بابت کیفیت و … که ممکن است به چشم نیایند. شما با فراهم کردن امکان خرید اینترنتی، ارائه اطلاعات جامع درباره محصول، امکان ارسال رایگان، افزایش امنیت پرداخت، گارانتی محصول و … می‌توانید این هزینه‌ها را برای مشتری کاهش دهید.

C سوم: Convenience (راحتی استفاده از محصولات/خدمات)

با بهینه‌سازی روند فروش و بازاریابی و فراهم کردن راحتی کاربر می‌توانید گام بزرگی در جهت افزایش فروش بردارید. برای مثال یک فروشگاه با درنظر گرفتن پارکینگ یا بهبود دسته‌بندی محصولات می‌تواند تجربه مشتری را بهبود داده و او را به خرید ترغیب کند. همین‌طور در وب‌سایت‌ها نیز با بهبود تجربه کاربری (UX، با تولید محتوای ارزشمند و کاربردی، ایجاد امکان پرداخت آنلاین، ساده کردن روند ثبت نام و … می‌توان تا حد زیادی در این زمینه موفق عمل کرد.

C چهارم: Communication (ارتباط/تعامل)

تصویری از ارتباط با مشتری

از نظر لابرتون، برقراری یک تعامل دوسویه با مشتری به جای توجه صرف به ترویج (Promotion) محصول، نتیجه بهتری را برای کسب‌وکارتان به ارمغان می‌آورد. فعالیت در شبکه‌های اجتماعی، تهیه فرم‌های نظرسنجی، تشویق مخاطب به ارائه نظر نسبت به برند و استراتژی‌هایی از این قبیل به بهبود این ارتباط بسیار کمک می‌کند.

بعد از ارائه مدل 4C، کارشناسان برای بهبود این مدل نیز تصمیم گرفتند موارد دیگری به آن اضافه کنند. به‌این‌ترتیب مدل 7C شکل گرفت. هرچند در منابع مختلف این Cها نیز متفاوتند اما در اینجا پرتکرارترین‌شان را بررسی خواهیم کرد.

C پنجم: CRM (مدیریت ارتباط با مشتری)

CRM یا Customer Relationship Management مجموعه‌ای از دستورالعمل‌هایی است که برای مدیریت ارتباط با مشتری مورد استفاده قرار می‌گیرند. سازمان‌ها با هدف ارتقا کیفیت تعامل با مشتری و درک نیاز‌های بازار هدف این دستورالعمل‌ها را به کار می‌برند. جالب است بدانید که نظرات مختلفی در مورد CRM وجود دارد. برخی آن را دیدگاهی در علم مدیریت می‌دانند که بر ایجاد، حفظ، گسترش و تعمیق روابط با مشتری تاکید دارد. اما از نظر شرکت‌هایی که در حوزه تکنولوژی اطلاعات، فعالیت دارند، CRM مجموعه‌ای از نرم‌افزارها و خدماتی است که بر اتوماسیون بازاریابی، فروش و خدمات تاثیر می‌گذارد.

C ششم: Creativity (خلاقیت)

مردم همیشه در برابر تبلیغات مختلف قرار دارند. به همین خاطر بازاریابان باید روش‌های خلاقانه‌ای برای جلب توجه جامعه هدف پیدا کنند. راه‌های خلاقانه‌ای که با اطلاع‌رسانی و آموزش، مشتری را به خرید ترغیب کند.

C هفتم: Change(تغییر)

هر کسب‌وکاری باید استراتژی‌های بازاریابی‌اش را متناسب با نیازهای مشتری، تغییرات جامعه و به ویژه‌ تکنولوژی‌های روز تغییر دهد. در این زمینه می‌توانید از دیدگاه‌های مشتری‌هایتان استفاده کنید. چراکه نظرات آنها انعکاسی از تغییرات جامعه است.

منابع:

این مقاله را به اشتراک بگذارید: 

اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در whatsapp
این مقالات را از دست ندهید